kehren
schwaches Verb۱. جارو کردن، جارو زدن، رُفتن، روبیدن، رفت و روب کردن؛ [دودکش:] تمیز/ پاک کردن؛ [برف:] پارو کردن
[hat]; bes. (fegen)
مثال ها:
برف روی بام را پارو کردن
den Schnee vom Dach kehren
۱. جارو کردن، جارو زدن، رُفتن، روبیدن، رفت و روب کردن؛ [دودکش:] تمیز/ پاک کردن؛ [برف:] پارو کردن
[hat]; bes. (fegen)
برف روی بام را پارو کردن
den Schnee vom Dach kehren