wort dictionary
FADE

interessieren

schwaches Verb

۱. علاقه داشتن (به)، علاقه مند بودن (به)؛ رغبت داشتن (به)، توجه داشتن، مشتاق بودن

sich interessieren (für)

مثال‌ ها:

من به سیاست علاقه مندم

ich interessierte mich für (die) Politik

۲. طالب/ خواهان/ خریدار چیزی بودن

sich interessieren für (bes. als Kunde)

مثال‌ ها:

برای آن آپارتمان تا به حال سه نفر خریدار پیدا شده است

für die Wohnung interessieren sich schon drei Leute

۳. مورد علاقه ی/ توجه کسی بودن، برای کسی جالب بودن؛ نظر کسی را گرفتن، نظر کسی را (به خود) جلب کردن

[hat]; tr. (etwas interessiert jmdn.)

مثال‌ ها:

این مساله بسیار مورد علاقه ی من است

diese Frage interessiert mich sehr

مدت هاست که نظر مرا گرفته است

die interessiert mich schon lange

کی به این چیزها اهمیت می دهد/ محل می گذارد؟

wen interessiert das schon?

چنین چیزی مورد علاقه ی من نیست

so etwas interessiert mich nicht

۴. نظر/ علاقه ی کسی را جلب کردن به، کسی را علاقه مند کردن به

[hat]; tr.; jmdn. interessieren an Dat./für

مثال‌ ها:

نظر کسی را به همکاری در طرحی جلب کردن

jmdn. für ein Projekt interessieren

کسی را به کاری علاقه مند کردن

jmdn. für etwas interessieren