implizieren
schwaches Verb۱. گنجاندن، منظور کردن، در نظر گرفتن، دلالت کردن (بر)، حاکی بودن (از)، به طور ضمنی گفتن
[hat]; einbeziehen
مثال ها:
این ادعا یک نگرش غیر عادی را در بر دارد
diese Äußerung impliziert eine ungewöhnliche Haltung
۱. گنجاندن، منظور کردن، در نظر گرفتن، دلالت کردن (بر)، حاکی بودن (از)، به طور ضمنی گفتن
[hat]; einbeziehen
این ادعا یک نگرش غیر عادی را در بر دارد
diese Äußerung impliziert eine ungewöhnliche Haltung