herkommen
starkes Verb۱. (بهاینجا) آمدن
[ist]; hierherkommen
(بیزحمت) بیایید اینجا (پیشِ من)
kommen Sie (bitte) her (zu mir)!
از من خواستهاست بیایم اینجا
er hat mich herkommen lassen
۲. اهلِ جایی بودن، مالِ جایی بودن [عا]
[ist]; herkommen von (Person)
شما کجایی هستید؟ اهلِ کجایید؟ از کجا می آیید؟ زادگاهتان کجاست؟
wo kommen Sie her?
برلینی است، اهلِ برلین است
er kommt von Berlin her
۳. آمدن از؛ مالِ جایی بودن
[ist]; herkommen von (Geld; Ware usw.)
این کیف دیگر از کجا آمده؟
wo kommt diese Tasche denn her?
این هندوانهها مالِ کجاست/ کجایی است؟
wo kommen diese Wassermelonen her?
۴. ناشیبودن از، مالِ چیزی بودن [عا]
[ist]; herkommen von (herrühren von)
دلیلِ دیگری دارد، علتش چیزِ دیگری است، مالِ این نیست
das kommt von etwas anderem her
از چیزی ناشی بودن، از چیزی منشعب شدن، منبع چیزی از ... بودن
von etwas herkommen