heiraten
schwaches Verb۱. ازدواجکردن، عروسیکردن [عا]؛ زنگرفتن؛ شوهرکردن
itr.
مثال ها:
با سن خیلی پایین ازدواج کرده است
sie hat schon sehr jung geheiratet
با آیین کلیسایی (در کلیسا) ازدواج کردن
kirchlich heiraten
۲. ازدواجکردن با، عروسیکردن با [عا]؛ بهزنی گرفتن؛ زنِ کسی شدن
tr.; [hat]
مثال ها:
با یک زنِ خارجی ازدواجکردن، زنِ خارجی گرفتن
eine Ausländerin heiraten
با کسی ازدواج کردن
jdn. heiraten
این دو نفر با هم ازدواج کرده اند
die beiden haben geheiratet
با دوست دوران مدرسه اش ازدواج کرده است
sie hat ihren früheren Schulfreund heiraten