wort dictionary
FADE

graben

transitiv/intransitiv

۱. زمین‌کندن؛ بیل‌زدن

itr. (im Garten usw.)

۲. کندن، حفرکردن؛ ایجادکردن؛ نقب‌زدن

tr. (Graben, Schacht usw.); [hat]

مثال‌ ها:

سوراخی در زمین کندن/ ایجادکردن

ein Loch in die Erde graben

۳. زمین را در جست و جوی چیزی کندن/ حفرکردن؛ حفاری‌کردن

itr.; graben nach

مثال‌ ها:

حفاری می‌کنند/ زمین را می‌کنند تا به‌طلا برسند

sie graben nach Gold

برای دستیابی به چیزی زمین را کندن

nach etwas graben

۴. کندن در؛ حک‌کردن در؛ حکاکی/ کنده‌کاری‌کردن در؛ نقش‌کردن بر

tr.; graben in Akk.; [hat]