gefangen
Adjektiv۱. زندانی؛ اسیر
مثال ها:
محبوس (اسیر؛ در اسارت) نگهداشتن
gefangen halten
به اسارت گرفتن؛ دستگیر کردن، توقیف کردن؛ مجذوب کردن
gefangen nehmen
۲.
=> fangen
۱. زندانی؛ اسیر
محبوس (اسیر؛ در اسارت) نگهداشتن
gefangen halten
به اسارت گرفتن؛ دستگیر کردن، توقیف کردن؛ مجذوب کردن
gefangen nehmen
۲.
=> fangen