gefallen
schwaches Verb۱. خوش آمدن، مورد پسند بودن
itr.; [hat]
از آن فیلم خوشتان آمد؟
hat Ihnen der Film (gut) gefallen?
این تابلو (بهنظرت) چطور است؟ از این تابلو/ عکس خوشت میآید؟
wie gefällt dir das Bild?
از اینجا/ از آلمان خوشتان میآید؟
wie gefällt es Ihnen hier/ in Deutschland?
من از این خوشم میآید که
es gefällt mir, dass
از کدامش بیشتر خوشت میآید؟
was gefällt dir besser?
چیزی که من در او میپسندم رکگوییش است
mir gefällt an ihm seine Offenheit
(من) از آن (خیلی) خوشم میآید، آن را (خیلی) میپسندم؛ (خیلی) بهدلم میشیند
es gefällt mir (sehr gut)
کادو مورد پسند او بود
das Geschenk hat ihr (gut) gefallen
از این کارش خوشم نمی آید
das gefällt mir nicht an ihm
۲. خوششآمدن از اینکه، لذتبردن از اینکه؛ (خیلی) خوشداشتن که [عا]
sich Dat. gefallen in Dat.
بتدریج داشت خوشم میآمد از اینکه نقشِ قهرمان را بازی کنم
ich gefiel mir allmählich in der Rolle des Helden
۳. چیزی را تحملکردن/ بیجواب گذاشتن/ پذیرفتن، بهچیزی تن (در)دادن، چیزی را بر خود هموارکردن
sich etwas gefallen lassen
تحمل چنین کاری (چنین حرفی) را ندارم
das lasse ich mir nicht gefallen