wort dictionary
FADE

fliehen

transitiv/intransitiv

۱. فرارکردن، گریختن، دررفتن [عا]؛ پا به‌فرار گذاشتن؛ متواری‌شدن

[ist]

مثال‌ ها:

از ترسِ دشمن از شهر فرار‌کردن

von den Feinden aus der Stadt fliehen

از دست کسی یا چیزی فرار کردن

vor jdm. oder etwas fliehen

به‌کسی پناه‌بردن

zu jmdm. fliehen

۲. بسرعت گذشتن/ سپری‌شدن

Zeit; [ist]

مثال‌ ها:

زمان به سرعت سپری می شود

die Zeit flieht

۳. دوری‌جستن از، دوری‌گزیدن از، احتراز/ اجتناب‌ورزیدن از، پرهیزداشتن از، گریختن از

(meiden); tr.