etablieren
transitiv۱. تاسیس کردن، دایر کردن، بنا کردن؛ برپا کردن، برقرار کردن؛ مستقر کردن
[hat]
۲. برپا شدن، تاسیس شدن
[sich]
۳. مستقر شدن، ساکن شدن
[sich]
۴. جا افتادن، شروع به کار کردن، اسم و رسم پیدا کردن
[sich]
۱. تاسیس کردن، دایر کردن، بنا کردن؛ برپا کردن، برقرار کردن؛ مستقر کردن
[hat]
۲. برپا شدن، تاسیس شدن
[sich]
۳. مستقر شدن، ساکن شدن
[sich]
۴. جا افتادن، شروع به کار کردن، اسم و رسم پیدا کردن
[sich]