erschließen
starkes Verb۱. کشفکردن، دستیافتن به (مناطق جدید، بازار فروش)
[hat] Gebiet, Absatzmarkt etc.
۲. قابل بهرهبرداری/ استفاده کردن، (شروع به) بهرهبرداریکردن از، گشودن، آباد کردن، توسعه دادن
[hat] Bodenschätze etc.
مثال ها:
زمین را برای کشت مهیا کردن
das Land zur Bebauung erschließen
بهره برداری کردن از منایع جدید
neue Ressourcen erschließen
۳. آشکارشدن بر
sich jemandem erschließen (Geheimnis, Bedeutung etc.)
۴. راز دل خود را گفتن به/ درمیان گذاشتن با
sich jemandem erschließen; auch: jemandem sein Herz erschließen
۵. نتیجهگرفتن از، نتیجهگیریکردن از، بهنتیجهای رسیدن از، استنتاجکردن از
[hat] erschließen aus (folgern)
مثال ها:
از چیزی نتیجه گیری کردن، چیزی را از چیزی استنباط کردن
etwas aus etwas erschließen