erringen
transitiv۱. با تلاش بهدستآوردن، کسبکردن؛ دستیافتن به، رسیدن به، نایلآمدن به؛ احرازکردن
[hat]
مثال ها:
قدرت را بدست آوردن
die Macht erringen
پیروز شدن/ پیروزی را بدست آوردن، به پیروزی نائل شدن
den Sieg erringen
۱. با تلاش بهدستآوردن، کسبکردن؛ دستیافتن به، رسیدن به، نایلآمدن به؛ احرازکردن
[hat]
قدرت را بدست آوردن
die Macht erringen
پیروز شدن/ پیروزی را بدست آوردن، به پیروزی نائل شدن
den Sieg erringen