einreichen
transitiv۱. ارائهدادن؛ تحویلدادن؛ تقدیم کردن؛ تسلیمکردن (درخواست؛ پرونده)؛ دادن؛ پیشنهاد دادن
(Unterlagen, Arbeit usw.); [*][hat]
مثال ها:
به دبیرخانه تقدیم کردن
beim Sekretariat einreichen
در هنگام درخواست (درخواست کار و غیره) مدارک لازم را ارائه دادن
bei einer Bewerbung die erforderlichen Unterlagen einreichen
۲. (رسماً، کتباً) درخواستِ چیزی کردن؛ تقاضای کتبی (رسمی) کردن (مرخصی)
(seinen Urlaub, die Versetzung usw.); [*][hat]
مثال ها:
استعفای خود را تسلیم کردن
seinen Rücktritt einreichen
درخواست طلاق دادن
die Scheidung einreichen
شکایت کردن
Klage einreichen