einmarschieren
schwaches Verb۱. واردِ جایی شدن (با نیروهای نظامی یا به صورت گروهی)
[ist] einmarschieren in + Akkusativ
۲. به جایی هجوم، به جایی حملهبردن، جایی را اشغال کردن، داخل یک کشور بیگانه شدن ارتش
مثال ها:
در جریان جنگ جهانی دوم نیروهای متفقین از جنوب و شمال وارد ایران شده و خاک ایران را اشغال کردند
im zweiten Weltkrieg sind die Allierten vom Norden und Süden in den Iran einmarschiert