wort dictionary
FADE

ebenso

modal

۱. همین؛ همین طور؛ به‌همان اندازه؛ درست؛ هم؛ همین قدر

مثال‌ ها:

او هم اتاقی به‌همین بزرگی دارد

er hat ein ebenso großes Zimmer

من هم همین رفتار را می‌کردم/ همین طور رفتار می‌کردم

ich hätte mich ebenso verhalten

همان قدر ... که، همان اندازه که؛ (درست) به‌اندازۀ، مانندِ، مثلِ؛ هم ... هم

ebenso ... wie

او هم همان قدر خوشحال شده‌ بود که تو، او هم (درست) به‌اندازۀ تو خوشحال شده‌بود

er war ebenso froh wie du

او هم به‌ خوبیِ شما/ به‌ اندازۀ شما خوب بازی می‌کند

er spielt ebenso gut wie Sie

من هم درست مثلِ شما فکر می‌کنم/ طرزِ فکرِ شما را دارم

ich denke ebenso wie Sie

این کار هم احمقانه است هم خطرناک، این کار در عین حال که احمقانه است خطرناک هم هست

das ist ebenso dumm wie gefährlich

به‌همان اندازه (که)، همان قدر (که)

ebenso sehr (wie)

همان قدر (که)، به‌همان تعداد (که)

ebenso viele (wie)

او در این مورد مثل من فکر میکند

er denkt hierüber ebenso wie ich

او هم به اندازه ی من خوشحال شد

er freute sich ebenso wie ich

او نیز مثل خواهرش زیباست

sie ist ebenso hübsch wie ihre Schwester

او هم یک اتاق به اندازه ی اتاق من دارد

sie hat ein ebenso großes Zimmer wie ich

به همان اندازه مشتاق؛ با همان میل و اشتیاق

ebenso gern

به همین خوبی؛ همین قدر خوب

ebenso gut

همین مدت

ebenso lange

به همان اندازه؛ همان (همین) مقدار زیاد

ebenso viel

به همین کمی؛ همین قدر کم

ebenso wenig