desillusionieren
schwaches Verb۱. مأیوس شدن
[hat]
مثال ها:
یک تجربه مأیوس کننده
ein desillusionierendes Erlebnis
۲. رفع شبهه کردن
[hat]
۳. از تخیلات در آوردن؛ از خواب و خیال در آوردن
[hat]
۱. مأیوس شدن
[hat]
یک تجربه مأیوس کننده
ein desillusionierendes Erlebnis
۲. رفع شبهه کردن
[hat]
۳. از تخیلات در آوردن؛ از خواب و خیال در آوردن
[hat]