damit
Konjunktion۱. تا، که، برای آنکه، به خاطر اینکه، به منظور اینکه (به تاکید کلمه توجه شود!)
مثال ها:
پولور بپوش تا سرما نخوری
zieh einen Pullover an, damit du dich nicht erkältest
و برای اینکه سوء تفاهمی پیش نیایید...
damit wir uns recht verstehen...
قرص خواب آور می خورد برای اینکه (تا) راحت تر خوابش ببرد
sie nimmt eine Schlaftablette, damit sie leichter einschlafen kann