dadurch
Pronominaladverb۱. از آن؛ از میان آن؛ از لای آن؛ از توی آن؛ در آن؛ از وسط آن
=> duch Lok.
۲. به این وسیله، بدین وسیله، از این طریق، از این راه؛ به این ترتیب؛ در نتیجه، به این سبب، به وسیله ی آن، از طریق آن، به موجب آن
durch dieses Mittel, diesen Umstand
مثال ها:عبارات کاربردی:
به این وسیله/ به این ترتیب به کسی کمک کردن که
jmdm. dadurch helfen, dass
در نتیجه/ به این ترتیب زیان فراوانی دید
er hatte dadurch große Verluste
چون، در نتیجه اینکه، به علت اینکه ...، به خاطر اینکه ...؛ [نیز:] به یمن، از برکت
dadurch, dass [er uns geholfen hat]