dabei
Pronominaladverb۱. (در) کنار آن، نزدیک آن، پهلویش [عا]؛ [نیز:] با آن، همراه آن
=> dabeihaben, dabei sein (in der Nähe, daneben)
خانه ای با باغی در کنار آن
ein Haus mit Garten dabei
صورتحساب همراه آن نبود
die Rechnung lag nicht dabei
۲. در ضمن، ضمن آن، در ضمن آن؛ در ضمن این کار؛ در جریان آن؛ در جریان این کار؛ در عین حال؛ در این میان؛ علاوه بر این
gleichzeitig; überdies
کار کردن و در ضمن/ در عین حال رادیو گوش کردن
arbeiten und dabei Radio hören
زمین خورد و زخمی شد
er stürzt und verletzte sich dabei
کر است و در عین حال فلج
er ist taub und dabei gelähmt
بی آنکه در این میان/از این کار/ از این گفته منظور خاصی داشته باشد
ohne sich dabei etwas zu denken
آنچه در این میان مهم است آن است که
wichtig ist dabei, dass
او می خواست به آن ها کمک کند ولی (در حین کمک رسانی) خودش مجروح شد
er wollte ihnen helfen und wurde dabei selbst verletzt
او می تواند مطالعه کند و در عین حال بافتنی ببافد
sie kann lesen und dabei auch noch stricken
همین که گفتم! والسلام!
und dabei bleibt es!
۳. در حالی که، حال آنکه؛ با این همه، با وصف این
obwohl; dennoch
می گفت با هم دوستیم (آن هم) در حالی که اصلاً نمی شناسمش
er sagte, wir seinen Freunde; dabei kenne ich ihn gar nicht
ثروتمند است و با این همه متواضع
er ist reich, dabei bescheiden
خیلی غذا خورده ام در حالی که اصلا گرسنه نبودم
ich habe viel gegessen, dabei hatte ich gar keinen Hunger
۴. بر سر حرف خود باقی بودن
dabei bleiben
هنوز هم معتقدم/ بر سر این گفته باقیم که او شیاد است ت
ich bleibe dabei, dass er ein Betrüger ist
۵. مگر (چه) عیبی/ اشکالی/ ایرادی دارد؟ مگر بدیش چیست؟ عیبش کجاست؟
was ist denn schon dabei?
مگر عیبی دارد که...، مگر فرق می کند که...
es ist doch nichts dabei, wenn ...
من که (در این کار/ در این حرف) عیبی/ ایرادی/ اشکالی نمی بینم
ich finde nichts dabei
عیبی (اشکالی) ندارد
es ist doch nichts dabei
مگر چه عیبی دارد اگر آدم این کار را انجام بدهد؟
was ist schon dabei, wenn man das tut?
۶. او در این موضوع مرتکب اشتباه شده است
er hat dabei einen Fehler gemacht
۷. حضور داشتن؛ دست داشتن؛ در صدد بودن
dabei sein
او هم حضور داشت
er war auch dabei
موافقم!؛ همکاری می کنم!
ich bin dabei!
در صدد یافتن شغلی بودم
ich war dabei, mir eine Stelle zu suchen
داشتیم می رفتیم
wir waren dabei, zu gehen
من مشغول بستن چمدان هستم
ich bin gerade dabei, den Koffer zu packen
او هم در هواپیما ربایی دست داشت
er war bei der Flugzeugentführung dabei
همه جا می خواهد باشد (دخالت داشته باشد)
er will überall dabei sein
او هم با من (با ما) بود (همکاری می کرد)
er war mit dabei