buchen
transitiv۱. (در دفتر) وارد/ ثبت کردن، وارد/ ثبت دفتر کردن؛ منظور/ وارد کردن
[hat]
مثال ها:
دریافتها و پرداختها را در دفتر وارد کردن
Einnahmen und Ausgaben buchen
بهره ها را به حساب شما منظور کردیم
wir haben die Zinsen auf Ihr Konto gebucht
۲. رزرو کردن
Flug, Platz usw.; [hat]
مثال ها:
یک جا در هواپیما (در کشتی) رزرو کردن
einen Platz im Flugzeug (auf dem Schiff) buchen
یک پرواز به مقصد تهران رزرو کردن
einen Flug nach Teheran buchen
۳. به حساب (چیزی) گذاشتن؛ به حساب آوردن (چیزی را)
als Erfolg usw.; [hat]
مثال ها:
چیزی را به حساب خود گذاشتن
etwas zu seinen Gunsten buchen
۴. سفارش دادن
[hat]