wort dictionary
FADE

bieten

transitiv

۱. پیشنهاد کردن (به)؛ دادن (به)

tr. (jmdm.) etwas bieten (Geld, Ersatz, Stellung usw.); [hat]

مثال‌ ها:

چقدر (بابت آن) پیشنهاد می کنید/ می دهید/ می خواهید بدهید؟

was bieten SIe dafür? wie viel bieten Sie dafür?

این تابلو تا هفت هزار مارک خریدار دارد

für dieses Bild werden bis zu 7000 Mark geboten

به کسی پیشنهاد کمک مالی کردن

jdm. finanzielle Unterstützung bieten

به کسی فرصت (امکان) دادن

jdm. die Gelegenheit (die Möglichkeit) bieten

۲. در اختیار (کسی) گذاشتن/ قراردادن، دادن (به)، فراهم آوردن (برای)؛ (به دست) دادن

tr.; (jmdm.) etwas bieten (Gelegenheit; Anregung usw.)

مثال‌ ها:

ما این امکان را در اختیار شما می گذاریم که...

wir bieten Ihnen die Möglichkeit, zu...

۳. پیش آمدن/ پیدا شدن (برای)؛ دست دادن (فرصت)/ فراهم آمدن (برای)

sich (jmdm.) bieten (Geleenheit usw.)

عبارات کاربردی:

از این کلاه ها سر من نمی رود؛ تحمل چنین کاری را ندارم!

das lasse ich mir nicht bieten

۴. داشتن

itr. (zeigen)

مثال‌ ها:

محل سانحه منظره وحشتناکی داشت

die Unfallstelle bot ein schrecklichen Bild

۵. در برابر کسی ظاهر شدن؛ با چیزی روبرو/ مواجه شدن، چیزی را در برابر خود دیدن؛ خود را نشان دادن؛ نمایان شدن

sich jmdm. bieten (sichtbar werden)

مثال‌ ها:

منظره با شکوهی در برابر چشمان ما ظاهر شد

unseren Augen bot sich ein berrlicher Anblick

با منظره دلخراشی روبرو شدند

ein Bild des Jammers bot sich ihnen

۶. عرضه کردن، ارائه دادن؛ اجرا کردن

tr. (Programm, Leistung usw.); [hat]

۷. دراز کردن به سوی؛ نگاه داشتن به طرف؛ تقدیم کردن خدمت، تعارف کردن به

tr.; jmdm. etwas beiten (entgegenhalten; reichen); [hat]

مثال‌ ها:

دستش را به سوی او دراز کرد

er bot ihm die Hand [zum Gruß]

گونه خود را به طر کسی نگه داشتن

jmdm. die Wange [zum kuss] bieten

عبارات کاربردی:

دست آشتی، به سوی کسی دراز کردن

jmdm. die Hand zur Versöhnung bieten

۸. [شب به خیر و غیره] گفتن به

tr. jmdm. einen guten Abend bieten u.Ä.

۹. تحمیل کردن به

tr. etwas bieten (zumuten)

مثال‌ ها:

چیزی را تحمل کردن/ بر خود هموار کردن، به چیزی تن (در)‌دادن

sich etwas bieten lassen

۱۰. خواندن

Kartenspiel