wort dictionary
FADE

bevorzugen

transitiv

۱. ترجیح دادن، بیشتر دوست داشتن؛ مزیت قائل شدن برای، ترجیح دادن (به/ بر)،‌مقدم داشتن (بر)؛ برتری دادن؛ تبعیض قائل شدن

bevorzugen vor Dat.; [hat]

مثال‌ ها:

اینجا کسی تبعیض نمی گذارد/ برای کسی نبعیض قائل نمی شویم

hier wird niemand bevorzugt

کار کسی را زودتر راه انداختن، برای کسی تقدم قائل شدن

jmdn. bevorzugt abfertigen

دوستی را بر سایر دوستان ترجیح دادن

einen Freund vor anderen bevorzugen

دوستش را بر دیگران ترجیح دادن

seinen Freund vor den anderen bevorzugen