wort dictionary
FADE

betreffen

transitiv

۱. مربوط شدن/ بودن به، ربط/ ارتباط داشتن به؛ ربط/ ارتباط پیدار کردن به؛ شامل (حال) کسی شدن؛ متوجه کسی بودن

angehen; [hat]

مثال‌ ها:

این مساله به همه ما مربوط می شود

diese Frage betrifft uns alle

دستور جدید شامل (حال) ما هم می شود/ به ما هم ربط پیدا می کند

die neue Verordnung betrifft auch uns

این ایراد متوجه تو نیست/ به تو ربط پیدا می کند

der Vorwurf betrifft dich nicht

تا آنجا که به کار تو مربوط میشود/ ربط پیدا می کند، (و ) ام در مورد کار تو

was deine Arbeit betrifft [so muss ich sagen]

موضوع: درخواست مورخ... جناب عالی

Betrifft: Ihr Gesuch vom ...

چیزی که به من مربوط می شود

was mich betrifft

حفاظت محیط زیست وظیفه ای است که به همه ی ما مربوط می شود

der Umweltschutz ist eine Aufgabe, die uns alle betrifft

در ارتباط با این موضوع (تا جایی که به این موضوع مربوط می شود)

was diese Angelegenheit betrifft

راجع به ...؛ موضوع ... (در نامه های اداری)

Betrifft: ...

۲. وارد آمدن بر، وارد شدن بر؛ دچار چیزی شدن؛ گریبانگیر کسی شدن؛ دچار کردن؛ مبتلا کردن؛ متاثر کردن

Unglück usw.; [hat]

مثال‌ ها:

سیل زده (زلزله زده)

vom Hochwasser (Erbeben) betroffen

گرفتار مشکلات شدن

von Schwierigkeiten betroffen werden