besprechen
transitiv۱. (با یکدیگر) صحبت/ گفت و گو کردن درباره، مذاکره کردن درباره، به (بحث و) گفت و گو پرداختن درباره؛ مشورت کردن
tr. (Vorfall, Problem usw.); [hat]
مثال ها:
راجع به حوادث هفته گفتگو کردن
die Ereignisse der Woche besprechen
پشت سر کسی حرف زدن
etwas hinter jds. Rücken besprechen
۲. با کسی صحبت کردن/ حرف زدن/ مشورت کردن/ تبادل نظر کردن (درباره)
sich mit jmdm. besprechen (über Akk.)
مثال ها:
با کسی مشورت کردن
sich mit jemandem besprechen
۳. نقد کردن، نقد نوشتن درباره
tr. (Buch, Film usw.); [hat]
۴. (چیزی) ضبط کردن روی
tr. (Tonband usw.)
مثال ها:
روی یک نوار صحبت کردن (صحبت را ضبط کردن)
ein Tonband besprechen