besonders
kausal۱. جداگانه، علیحده، (به طور) مجزا
gesondert
۲. بخصوص، خصوصاً بالاخص، بویژه، خاصه، در درجه اول، در وهله نخست، مخصوصا
hauptsächlich
بخصوص وقتی که
besonders wenn
او اغلب با دوچرخه می رود مخصوصا موقعی که هوا آفتابی است
er fährt meist mit dem Fahrrad, besonders wenn die Sonne scheint
۳. بخصوص، فوق العاده، بی اندازه، بی نهایت، بغایت، خیلی
außergewöhnlich
بخصوص زیبا
besonders schön
زبان بخصوص مشکلی
eine besonders schwierige Sprache
بی اندازه/ فوق العاده خوشحال شدن
sich ganz besonders freuen
از این یکی از همه بیشتر خوشم می آید
das gefällt mir ganz besonders gut
۴. چندان نه، آنقدر ها نه
nicht besonders
چندان بلند قد نیست
er ist nicht besonders groß
رفتارش چندان عاقلانه نبود
er hat sich nicht besonders klug verhalten
فیلم (غذا) چندان خوب نبود (چنگی به دل نمی زد، تعریفی نداشت/ تحفه ای نبود)
der Film (das Essen) war nicht besonders
"حالت چطوره؟" "چندان خوب نیست!"
"wie geht's dir?" "nicht besonders!"