wort dictionary
FADE

beschreiben

transitiv

۱. (چیزهایی)‌ نوشتن روی؛ از نوشته پر کردن

tr. (Papier usw.); [hat]

۲. توصیف/ وصف کردن؛ شرح دادن، تشریح کردن؛ توضیح دادن؛ تعریف کردن؛ به وصف در آوردن

tr. (mit Worten); [hat]

مثال‌ ها:

مشخصات مجرم را (دقیقاً) به دست دادن، مجرم را توصیف کردن

den Täter (genau) beschreiben

(جریان) رویدادی را بتفصل شرح دادن

einen Vorfall ausführlich beschreiben

تاثیرات خود را برای کسی شرح دادن/ توصیف کردن

jmdm. seine Eindrücke beschreiben

راه را برای کسی توضیح دادن

jmdm. den Weg beschreiben

وصف ناپذیر، که به وصف در نمی آید

nicht zu beschreiben

خوشحالی او وصف ناپذیر بود

seine Freude war nicht zu beschreiben

۳. حرکت کردن؛ طی کردن، پیمودن

itr. (sich bewegen)

مثال‌ ها:

در مدار دایره شکلی حرکت کردن، مدار دایره شکلی را طی کردن، حرکتی دورانی کردن

eine kreisförmige Bahn beschreiben

رودخانه در اینجا یک پیج می زند/ می خورد

der Fluss beschreibt hier eine Kurve

هواپیما یک قوس زد/ حرکت قوسی شکل کرد

das Flugzeug beschrieb einen Bogen

۴. رسم/ ترسیم کردن، کشیدن

itr. (zeichnen)

مثال‌ ها:

با پرگار دایره ای رسم کردن

mit dem Zirkel einen Kreis beschreiben

با دستها (در هوا) یک هشت کشیدن

mit den Armen eine Acht (in der Luft) beschreiben