beschaffen
transitiv۱. تهیه/ فراهم کردن (برای)؛ [عا:] گیرآوردن/ جور کردن/ دست و پا کردن (برای)، پیدا کردن (برای)؛ تامین نمودن؛ خریدن
(jmdm) etwas beschaffen; [hat]
مثال ها:
مواد لازم برای چیزی را تهیه کردن
das nötige Material für etwas beschaffen
پول چیزی را تهیه کردن
sich das Geld für etwas beschaffen
برای کسی (محل) شغلی دست و پا کردن
jdm. eine Stelle beschaffen
به این زودی نمی توانم این پول را فراهم کنم
ich kann das Geld nicht so schnell beschaffen