wort dictionary
FADE

berichten

transitiv

۱. (مطالبی) تعریف کردن، (چیزهایی) گفتن؛ شرح دادن، شرحی به دست دادن درباره؛ نقل کردن

itr., tr. (erzählen); [hat]

مثال‌ ها:

درباره نقشه های خود/ سفر خود مطالبی تعریف کردن

von seinen Plänen/ über seine Reise berichten

یکی از تجربه های خود را شرح دادن، درباره تجربه ای شرحی بدست دادن

(über) ein Erlebnis berichten

۲. گزارش دادن؛ گزارش کردن، گزارش نوشتن، خبر دادن

tr.; itr. (Bericht erstatten, mitteilen); [hat]

مثال‌ ها:

به من گزارش داده اند که

man hat mir berichtet, dass

به پلیس گزارش دادن

der Polizei berichten

به اداره خود گزارش دادن

an seine Dienststelle berichten

چنانکه هم اکنون گزارش می شود/ می رسد

wie soeben berichtet wird

تمام نشریان این واقعه را گزارش کرده اند/ درباره این واقعه گزارش داده اند

alle Zeitungen haben über dieses Ereignis berichtet

به کسی راجع به چیزی گزارش دادن

jdm. von etwas (über etwas) berichten