wort dictionary
FADE

bergen

transitiv

۱. نجات دادن، رهانیدن؛ [نیز:] بیرون آوردن؛ حفظ کردن

Verunglückte usw.; [hat]

مثال‌ ها:

اجساد را از زیر آوار بیرون آوردن

die Leichen unter den Trümmern bergen

کسی را از زیر آوار در آوردن

jdn. aus den Trümmern bergen

۲. نهان/ پنهان کردن

verbergen; [hat]

۳. نهفته بودن در، در خود نهفته داشتن، در بر داشتن

enthalten

مثال‌ ها:

این کار خطرهای زیادی در بر دارد

das birgt viele Gefahren in sich

۴. به همراه داشتن، در برداشتن

in sich bergen

۵. پایین آوردن، خواباندن

Segel