bereithalten
transitiv۱. آماده/ حاضر نگهداشتن، دم دست (در دسترس) نگهداشتن [عا]
[*][hat]
مثال ها:
آماده بودن؛ در حالت آماده باش بودن؛ گوش به زنگ بودن
sich bereithalten
۱. آماده/ حاضر نگهداشتن، دم دست (در دسترس) نگهداشتن [عا]
[*][hat]
آماده بودن؛ در حالت آماده باش بودن؛ گوش به زنگ بودن
sich bereithalten