benennen
transitiv۱. نامگذاری کردن، نامیدن، خواندن، نام گذاشتن بر، اسم دادن به
einen Namen geben; [hat]
مثال ها:
میدانی را به اسم شاعری نامگذاری کردن
einen Platz nach einem Dichter benennen
رنگی که دشوار بتوان بر آن نامی گذاشت
eine Farbe, die schwer zu benennen ist
اسم چنین عملی را چه می گذارید؟
wie benennen Sie eine solche Handlung?
اسم کسی یا چیزی را روی کسی یا چیزی گذاشتن
jdn. oder etwas nach jdm. oder etwas benennen
خیابانی را به اسم دانشمندی نامگذاری کردن
eine Straße nach einem Wissenschaftler benennen
۲. نام/ اسم بردن، (نام کسی را) ذکر کردن؛ [نیز:] انتصاب/ منتصب کردن
als Kandidaten, Zeugen usw.