begnadigen
transitiv۱. عفو کردن، بخشودن؛ مجازات کسی را بخشیدن/ تقلیل دادن؛ تخفیف قائل شدن (در مجازات)
[hat]
مثال ها:
زندانی پس از پنج سال حبس مورد عفو قرار گرفت
der Gefangene wurde nach fünf Jahren Haft begnadigt
۱. عفو کردن، بخشودن؛ مجازات کسی را بخشیدن/ تقلیل دادن؛ تخفیف قائل شدن (در مجازات)
[hat]
زندانی پس از پنج سال حبس مورد عفو قرار گرفت
der Gefangene wurde nach fünf Jahren Haft begnadigt