wort dictionary
FADE

beachten

transitiv

۱. توجه کردن به، توجه داشتن به، دقت کردن به؛ در نظر داشتن، در نظر گرفتن؛ مراقب/ مواظب چیزی بودن، پاییدن

aufmerksam; [hat]

مثال‌ ها:

لطفاً به دستورالعمل توجه کنید

bitte Gebrauchsanweisung beachten

در این میان باید در نظر داشت/ توجه داشت که

man muss dabei beachten, dass

به چیزی توجه کردن

etwas beachten

باید توجه شود که ...

es ist zu beachten, dass ....

۲. رعایت/ مراعات کردن، توجه کردن به

Vorschrift, Verkehrszeichen usw.; [hat]

مثال‌ ها:

قواعد بازی را رعایت نکردن

die Spielregeln nicht beachten

حق تقدم را رعایت نمایید

Vorfahrt beachten!

قوانین را رعایت کردن

die Gesetze beachten

۳. اعتنا/ توجه کردن به، وقع گذاشتن به؛ محل گذاشتن به [عا]،‌ترتیب اثر دادن به

Person, Ratschlag usw.; [hat]

مثال‌ ها:

به کسی هیچ اعتنا نکردن/ محل نگذاشتن

jmdn. gar nicht beachten

به اعتراضات کسی ترتیب اثر ندادن/ اعتنا نکردن

jmds. Einwände nicht beachten

به کسی یا چیزی اعتنا کردن

jdn. oder etwas beachten