bauen
transitiv۱. ساختن، درست کردن [عا]
Tr. (Haus, Schiff, Geige usw.); [hat]
(برای خود) لانه/ آشیانه ساختن
sich ein Nest bauen
آدم برفی/ تاب برای بچه ها درست کردن
einen Schneemann/ eine SChaukel für die Kinder bauen
ماشین ساختن
eine Maschine bauen
۲. ساختن، احداث/ بنا کردن
tr. (Straße, Wohnblockes, Brücke usw.); [hat]
خط آهن ساختن/ احداث کردن
eine Bahnlinie bauen
درمانگاه ساختن/ بنا کردن
eine Klinik bauen
۳. خانه ساختن؛ خانه سازی کردن؛ ساختمان کردن
itr.
نزدیک دریاچه ساختمان/ خانه سازی کردن
in der Nähe eines Sees bauen
چه مدت است که این کلیسا در دست ساختمان است؟
wie lange wird schon an dieser Kirche gebaut?
۴. درست کردن؛ دادن؛ گرفتن؛ کردن؛ زدن؛ [خیطی] بالا آوردن
tr. (machen; verursachen); [hat]
رختخواب خود را درست کردن
sein Bett bauen
داده ام یک کت و شلوار برایم درست کنند
ich habe mir einen Anzug bauen lassen
امتحان خود را دادن
sein Examen bauen
دکتر شدن، دکترای خود را گرفتن
den Doktro bauen
تصادف کردن؛ باعث تصادفی شدن
einen Unfall bauen
گه کاری کردی
da hast du Mist (scheiße) gebaut
۵. متکی بودن به، اتکا داشتن به؛ اعتماد/ اطمینان کردن به، اعتماد/ اطمینان داشتن به؛ حساب کردن روی [عا]
itr.; bauen auf Akk. (sich verlassen auf)
به کسی یا چیزی اطمینان کردن؛ روی کسی یا چیزی حساب کردن
auf jdn. oder etwas bauen
۶. کاشتن؛ پرورش دادن
tr. (anbauen); [hat]