ballern
intransitiv۱. (با شدت به جایی) زدن (و صدا دادن)
[hat]
مثال ها:
محکم توی گوش کسی خواباندن (سیلی زدن)
jdm. eine ballern
۲. (بی هدف و پشت سر هم) تیراندازی کردن
[hat]
۳. (به جایی) خوردن (و صدا دادن)
[hat]
مثال ها:
به جایی خوردن (و صدا دادن)
gegen (an) etwas ballern