auszahlen
transitiv۱. (به طور نقد) پرداخت کردن به، پرداختن به
tr.; jmdm. etwas auszahlen (Lohn, Anteil, Prämie usw.); [*][hat]
مثال ها:
او هفته ای صد یورو (نقدا) دریافت می کند
er bekommt hundert Euro die Woche ausgezahlt
مزد کسی را پرداخت کردن
jdm. seinen Lohn auszahlen
۲. سهم کسی را خریدن (و او را راضی کردن)
tr.; jmdn. auszahlen
۳. صرفیدن، صرف داشتن، به صرفه بودن؛ (به زحمتش؛ به عملش) ارزیدن
[*]; sich auszahlen (sich lohnen)
مثال ها:
این کار نمی صرفد/ به زحمتش نمی ارزد
das zahlte sich nicht aus