aussehen
intransitiv۱. به نظررسیدن، به نظر آمدن، نمودن؛ نشان دادن؛ قیافه کسی را داشتن/ پیدا کردن
پیرتر از آن است که می نماید/ نشان می دهد
er sieht älter aus als er ist
این طور با هوشتر به نظر می رسد/ نشان می دهد
so sieht er intelligenter aus
غمگین به نظر رسیدن
traurig aussehen
بیمار بنظر می رسد، مثل اینکه/ انگار که/ گویا بیمار است
er sieht aus, als ob er krank sei
پیراهن خوشگلی است
das Kleid sieht gut/ hübsch aus
خوشگل است، خوش قیافه است
sie sieht gut aus
مثل اینکه دوبراه حالتان بهتر شده است/ رنگ و رو پیدا کرده اید/ رو آمده اید [عا]
Sie sehen wieder besser/ gesünder aus
قیافه اش چطور است؟ چه (جور) قیافه ای دارد؟ چه شکلی است؟؛ خوشگل است؟
wie sieht er aus?
این چه قیافه ای است (که پیدا کرده ای)؟ این چه سر و وضعی است؟ چرا این ریختی شدی؟ (قیافه ات تغییر کرده است)
wie siehst du denn aus?
آنجا وضع (اوضاع) از چه قرار است/ وضع چطور (چگونه) است؟
wie sieht es dort aus?
قیافه پیرمردها را داشتن
wie ein alter Mann aussehen
درست شبیه پدرش است/ به پدرش می ماند
er sieht genauso aus wie sein Vater
گویا طلاست؛ طلا می نماید/ نشان می دهد
das sieht wie Gold aus
این اتومبیل هنوز نو به نظر می آید
der Wagen sieht noch aus wie neu
سفرش (بیشتر) به فرار می ماند/ حکم فرار را داشت
seine Reise sah nach Flucht aus
گویا/ انگار/ مثل اینکه می خواهد باران بگیرد (هوا خیال باریدن دارد)
es sieht nach Regen aus
اصلاً به او نمی آید (که این طور باشد)، هیچ این طور نشان نمی دهد
so/ danach sieht er gar nicht aus
از قرار معلوم، چنانچه پیداست، ظاهراً، گویا
(so) wie es aussieht..., es sieht so aus/ danach aus, als ob...
قیافه ی خوشگلی (زشتی) داشتن
hübsch (hässlich) aussehen
او جوان تر به نظر می آید
er sieht jünger aus
آدم نباید از ظاهر مردم در مورد آن ها قضاوت کند
man sollte Leute nicht danach beurteilen, wie sie aussehen
احتمال انجام کاری (برگذاری چیزی) خیلی کم است
mit etwas sieht es schlecht aus
اصلا شکل و قیافه ای ندارد
das sieht nach nichts aus
خیلی دلت بخواهد! فکر کردی! کور خوانده ای! آره ارواح بابات
so siehst du (gerade) aus! ugs.