ausruhen
transitiv/intransitiv۱. رفع خستگی کردن، خستگی در کردن [عا]، استراحت کردن؛ دراز کشیدن
[*]; sich ausruhen, itr.
مثال ها:
خستگی کار روزانه را از تن به در کردن، بعد از کار روزانه رفع خستگی کردن
sich von/ nach den Anstrengungen des Tages ausruhen
۲. استراحت دادن به، گذاشتن که استراحت کند
tr. (Augen, Beine, Nervern usw.)