auslaugen
schwaches Verb۱. اجزای قابل حل را از محلولی بیرون کشیدن
[hat]
۲. به پایان رساندن، تا آخر مصرف کردن
[hat] erschöpfen
مثال ها:
ارتش مهمات خود را تا به آخر مصرف کرد
die Armee hat ihre Munition ausgelaugt
۳. خیلی خسته کردن، از رمق انداختن
[hat] entkräften
مثال ها:
این کار سخت مرا از رمق انداخت
die schwere Arbeit hat mich ausgelaugt