auskennen
transitiv۱. شناختن (جایی را)
[*]; sich auskennen (in einem Ort)
مثال ها:
اینجا را خوب می شناسی؟
kennst du dich hier gut aus?
۲. وارد بودن (به)، سر رشته داشتن (در)؛ سر در آوردن (از)؛ سرش شدن [عا]؛ بلد بودن
auf einem Gebiet; [*][sich]
مثال ها:
آدم واردی است
er kennt sich aus
دیگر اصلا سر در نمی آورم ( که چه به چه است)
ich kenne mich gar nicht mehr aus
در زمینه ای سر رشته داشتن
sich in einem Fach auskennen