auseinander halten
transitiv۱. از هم تشخیص دادن
مثال ها:
من این دوقلو ها را نمی توانم از هم تشخیص بدهم
ich kann die Zwillinge nicht auseinander halten
۱. از هم تشخیص دادن
من این دوقلو ها را نمی توانم از هم تشخیص بدهم
ich kann die Zwillinge nicht auseinander halten