wort dictionary
FADE

aufschreiben

transitiv

۱. یادداشت کردن (برای)؛ نوشتن (برای)؛ به روی کاغذ آوردن

(jmdm.) etwas aufschreiben; [*][hat]

مثال‌ ها:

تاریخش را (برای خودم) یادداشت کرده ام

ich haben mir das Datum aufgeschrieben

شماره تلفنم را برایتان بنویسم؟

soll ich Ihnen meine Telefonnummer aufschreiben?

تجربیات/ افکار خود را یادداشت کردن/ به روی کاغذ آوردن

seine Erlebnisse/ Gedanken aufschreiben

۲. مشخصات کسی را یادداشت کردن [به علت تخلف]

Person; [*][hat]

مثال‌ ها:

پلیس مشخصات او را (برای جریمه کردن) یادداشت کرد

der Polizist hat ihn aufgeschrieben