wort dictionary
FADE

aufmachen

transitiv

۱. بازکردن

tr. (öffnen); [*][hat]

مثال‌ ها:

در را برای کسی/ به روی کسی باز کردن، کسی را راه دادن

jmdm. die Tür aufmachen

۲. باز کردن، باز شدن

itr. (geöffnet werden); [*][hat]

مثال‌ ها:

موزه ساعت هشت باز می کند/ باز می شود

das Museum macht um 8 Uhr auf

۳. باز/ افتتاح کردن؛ دایر/ تاسیس کردن

tr. (eröffnen); [*][hat]

۴. به راه افتادن، حرکت کردن

[*] sich aufmachen (sich auf den Weg machen)

۵. خود را درست کردن، خود را آرایش/ بزک/ توالت کردن

sich aufmachen (sich zurecht machen)

۶. آراستن؛ صفحه آرایی کردن

tr. (Buch usw.); [*][hat]

۷. بسته بندی/ تزئین کردن

tr. (Ware usw.); [*][hat]

۸. با آب و تاب عرضه کردن؛‌ با زرق و برق عرضه کردن؛‌ لفت و لعاب دادن [عا]

tr.; groß aufmachen

۹. نوشتن، درست کردن

tr. (Rechnung)

۱۰. شکل دادن؛ ترکیب دادن

[*][hat]