auffliegen
intransitiv۱. پر کشیدن؛ اوج گرفتن، به هوا بلند شدن
Vogel usw.; [*][ist]
۲. ناگهان باز شدن
Fenster usw.; [*][ist]
۳. به هوا پریدن
Deckel usw.; [*][ist]
۴. لو رفتن (و منحل شدن)
Bande usw.; [*][ist]
۵. رو شدن، لو رفتن، برملا شدن
Schwindel usw.; [*][ist]
۶. به جایی نرسیدن، مالیدن [عا]، مالیده شدن [عا]،نقش بر آب شدن، عقیم ماندن؛ با شکست روبرو شدن؛ به هم خوردن؛ کنسل شدن
Plan, Konferenz usw.; [*][ist]