wort dictionary
FADE

aufdrehen

transitiv/intransitiv

۱. (پیچ دادن/ چرخاندن و) باز کردن؛ روشن کردن

öffnen, anschalten; [*][hat]

مثال‌ ها:

شیر را باز کردن

den Hahn aufdrehen

در چیزی را باز کردن

einen Verschluss aufdrehen

(شیر) آب را باز کردن

aus Wasser aufdrehen

چراغ را روشن کردن

das Licht aufdrehen

۲. شکل کردن؛ [نیز:] باز کردن

tr. (Schraube); [*][hat]

۳. (صدای چیزی را) بلند (تر) کردن؛ (دور چیزی را)‌ تندتر کردن

tr. (Radio; MOtor usw.); [*][hat]

۴. (حسابی)‌ گاز دادن؛ پشتش گذاشتن؛ سرعت را زیاد کردن

itr.; (Gas geben); [*][hat]

۵. حسابی پشتش گذاشتن

itr.; Sp.; [*][hat]

۶. موهای خود را با بیگودی پیچیدن

tr.; die Harare aufdrehen; [*][hat]