wort dictionary
FADE

anzeigen

transitiv

۱. نشان دادن

von Messgeräten; [*][hat]

مثال‌ ها:

ساعتم ثانیه شمار را هم نشان می دهد (ثانیه شمار هم دارد)

meine Uhr zeigt auch die Sekunden an

۲. خبر دادن؛ اعلان کردن

[*] [hat]

مثال‌ ها:

اعلام کردن (به) به اطلاع (کسی) رساندن،‌ اطلاع/ خبر دادن (به)؛ اعلان/ آگهی کردن

(jmdm.) etwas anzeigen (ankündigen)

نامزدی خود را (در روزنامه) اعلام/ اعلان کردن

seine Verlobung (in der Zeitung) anzeigen

انتشار کتابی را اعلام کردن

ein Buch anzeigen

آمدن خود را به کسی اطلاع دادن

jmdm. seinen Besuch anzeigen

۳. شکایت کردن علیه، اعلام جرم کردن علیه؛ معرفی کردن

Person; [*][hat]

مثال‌ ها:

به اتهام دزدی علیه کشی شکایت کردن

jmdm. wegen eines Diebstahls anzeigen

خود را به پلیس [و غیره] معرفی کردن

sich selbst anzeigen

از کسی به پلیس شکایت کردن

jdn. bei der Polizei anzeigen

۴. اطلاع/ گزارش/ خبر دادن [به پلیس/ به مقامات قضایی و غیره]، به اطلاع مقامات صالحه رساندن

einen Diebstahl usw. anzeigen (bei)

مثال‌ ها:

وقوع عملی را به پلیس خبر دادن

etwas (bei der Polizei) anzeigen