wort dictionary
FADE

antworten

intransitiv

۱. جواب/ پاسخ دادن؛‌ در جواب/ در پاسخ گفتن

[hat]

مثال‌ ها:

چرا جواب نمی دهید؟

warum antworten SIe nicht?

کوتاه جواب دادن، جواب کوتاهی دادن

kurz antworten

کتباً‌ جواب دادن،‌ جواب کتبی دادن

schriftlich antworten

به او جه جوابی دادی؟‌ در جوابش چه گفتی؟ جوابش را جه دادی؟

was hast du ihm geantwortet?

چه جوابی بدهم؟ در جواب چه بگویم؟

was soll ich darauf antworten?

جواب نامه ای/ سئوالی را دادن،‌ به سئوالی/ نامه ای جواب دادن

auf einen Brief/ eine Frage antworten

نه گفتن، جواب منفی دادن

mit ''nein'' antworten

جواب نامفهومی دادن، در جواب چیز نامفهومی گفتن

etwas Unverständliches antworten