anspielen
transitiv/intransitiv۱. پاس دادن به، پاس کردن به
tr.; jmdn. anspielen; [*][hat]
۲. بازی را شروع کردن، بازی با کسی بودن
itr.; (auch Kartenspiel); [*][hat]
۳. (بتلویح/ به طور سربسته) اشاره کردن به؛ گوشه ای (کنایه) زدن به، گریزی هم زدن به
itr.; anspielen auf Akk.; [*][hat]
مثال ها:
به کسی یا چیزی کنایه زدن
auf jdn. oder etwas anspielen
۴. سازی را آزمایش کردن (برای اولین بار نواختن)
ein Instrument anspielen