wort dictionary
FADE

anhängen

transitiv/intransitiv

۱. وصل کردن (به) [چنان که آویزان بماند]

tr.; anhängen an Akk. (Schild, Zettel usw.); [*][hat]

۲. متصل/ وصل کردن (به)،‌ بستن (به)

tr.; anhängen an Akk. (Anhänger usw.); [*][hat]

۳. چسبیدن به، [ با فاصله کم] دنبال کسی رفتن، کسی را ول نکردن

sich anhängen an

۴. اضافه کردن (به)، افزودن (به)؛ ضمیمه/ منضم کردن (به)، ملحق کردن

tr.; anhängen an Akk. (hinzufügen); [*][hat]

۵. غیبت کسی را کردن، بد کسی را گرفتن، از کسی بد گفتن/ بدگویی کردن، پشت سر کسی حرف زدن، (عمل زشتی را به کسی) نسبت دادن

tr.; jmdm. Übles anhängen; [*][hat]

۶. قالب کردن به، انداختن به (مشتری)

tr.; jmdm. etwas anhängen (andrehen); [*][hat]

۷. پیروی کردن از، پیرو / از پیروان کسی بودن

itr.; Dat. einer Person, Idee, Partei usw.

۸. دست از (سر) کسی بر نداشتن، کسی را رها نکردن

etwas hängt jmdm an