anfechten
transitiv۱. اعتراض داشتن به؛ به رسمیت نشناختن، معتبر ندانستن؛ تردید کردن (در اعتبار یا قانونی بودن چیزی)
Urteil; Vertrag usw.; [*][hat]
مثال ها:
وصیت نامه ای را (قراردادی را) معتبر ندانستن
ein Testament (einen Vertrag) anfechten
اعتبار انتصابی را به رسمیت نشناختن
die Gültigkeit der Ernennung anfechten
به انتخابی اعتراض داشتن
eine Wahl anfechten
۲. نگران کردن، نگران ساختن، مایه/ اسباب نگرانی کسی بودن
bekümmern
مثال ها:
از بابت چی نگرانی؟
was ficht dich an?